پاتوق دوستان
مکانی برای دوستی و رفاقت صمیمی و حرف دل
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 29 / 7 / 1398برچسب:مهم, توسط سهراب |

user name:  pesarirani@baxghar

password: 12345

برای آق پسرای گل

♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣

user name:  dokhtarirani@baxghar

password:  54321

برای خانومای گل و مهربون 

***************************************************************************

سلام دوستان عزیز ببخشید یه مدت نبودم

یه مشگلی برام پیش اومده هنوزم رفع نشده

ببخشید

به خاطر همین کم میتونم سر بزنم یه وبلاگ

به همین خاطر وبلاگمونو گروهی میکنیم

به این ترتیب که

یک کاربری مشخص برای آق پسرای گل 

و 

یک کاربری مشخص دیگه برای خانومای گل 

گذاشته شده

توضیحات بهترو در ادامه مطلب ببینید

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 17 / 6 / 1398برچسب:پاتوق!, توسط سهراب |

 

 سلام به همه دوستان

خوبید

خوشید

اگه دوست داشتید میتونید بیاید تو پاتوق ما و با هم گپ بزنیم

اگه دوست داشتی برو به ادامه مطلب

 



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 16 / 6 / 1398برچسب:عهد نامه دوستی!, توسط سهراب |

 سلام خدمت دوستان!
به پاتوق دوستان  خوش آمديد!
اينجا مكاني براي دوستي,رفاقت و صميميت و بیان حرف دل هستش.
از دوستان خواهش ميكنم كه به كسي بي احترامي نكنند و براي هم احترام قائل شن و همچنين در اين مكان كامنت دوستيابي نزارن که اونو حذف میکنم

نوشته شده در تاريخ 27 / 6 / 1391برچسب:متن زیبا!, توسط |

 

دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم

 خـــواهـــد شــــد ...

 بـــی حـــرمتـــش نمی کنم

 و به هــر کس نمی سپارمش ...

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 / 6 / 1391برچسب:خنده دار!, توسط سهراب |

 مامانم وقتی کسی تو خونه تصمیم میگیره رژیم بگیره و کم غذا میخوره: باز چی شده؟؟؟ باهاش دعوات شده؟؟؟ آخه این کیه که ارزششو داره که واسش اینجوری میکنی….
وقتی زیاد غذا میخوری: هاااان؟؟؟ چیههه؟؟؟ خوشحالیییی؟؟؟ آشتی کردین هااان؟؟؟ حالا این کیه که به خاطرش اینجوری خوشحالی، غذا میخوری؟؟؟
وقتی به اندازه غذا میخوری: بهت گفته هیکلت خوبه، رژیم اینا نمیخواد، که اینجوری غذا میخوری؟؟؟ حالا این کیه که اینقدر نظرش واسه تو مهمه؟
وقتی عصبی هستی: باز اون گند زده به اعصابت اومدی اینجا سر ما خالی میکنی؟؟
وقتی حالت خوبه: خدا کنه همیشه باهات خوب باشه که حداقل ما یه خنده رو صورت نحس تو ببینیم…

یعنی من نمیدونم این کیه؟؟خرزو خانه؟؟؟ خو این لامصبو چرا ما نمیبینیم؟؟؟ اصن چند وقته دچار توهم شدیم فکر میکنیم یکی همش صدامون میکنه… کیهههه؟؟؟ کیییهههه؟؟؟؟ فک و فامیله داریم؟؟؟

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 / 6 / 1391برچسب:خنده دار!, توسط سهراب |

 خنده

آیا میدانید چطور می‌شود چهار نفر زیر یک چتر بایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد

آیا میدانید آخرین دندانی كه در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی

آیا میدانید برای قطع جریان برق چه باید كرد؟ باید قبض آن را پرداخت نكرد

آیا میدانید چرا مار نمی‌تواند به مسافرت برود؟ چون دست ندارد كه برای خداحافظی تكان دهد

آیا میدانید چرا روی آدرس اینترنت به جای یك دبیلیو ، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟ چون كار از محكم‌كاری عیب نمی‌كنه

آیا میدانید چرا فیل از سوراخ سوزن رد نمی‌شه؟ برای اینكه ته دمش گره داره

آیا میدانید چرا دو دوتا می‌شود پنج تا؟ چون علم پیشرفت كرده

آیا میدانید چرا دود از دودكش بالا می‌رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد

آیا میدانید چرا لكلک موقع خواب یک پایش را بالا می‌گیرد؟ چون اگر هر دو را بالا بگیرد ، می‌افتد

آیا میدانید اگر كسی قلبش ایستاده بود چه می‌كنید؟ برایش صندلی می‌گذاریم

آیا میدانید اگر سر پرگار گیج برود چه می‌كشد؟ بیضی

آیا میدانید اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید كه حركت می‌كند چیست؟ مورچه‌ای است كه شلوارلی پوشیده

آیا میدانید خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینكه اگه با آب نرفت پایین با پیچ‌گوشتی بره

آیا میدانید ناف یعنی چه؟ ناف نمره صفری است كه طبیعت به شكم بی‌هنر داده است

آیا میدانید چه طوری زیر دریایی رو غرق می‌کنن؟ یه غواص میره در می‌ زنه

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 / 6 / 1391برچسب:عکس خنده دار!, توسط سهراب |

 واقعیت زندگی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 / 6 / 1391برچسب:عکس خنده دار!, توسط سهراب |

 کاریکاتور کلاه قرمزی

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 26 / 6 / 1391برچسب:خنده دار!, توسط سهراب |

 یه خواهرزاده دارم از بس معتاد چیپس وپفک شده بود بهش گفتیم ببین این میمونه اول آدم بوده،ازبس چیپس و پفک خورده میمون شده...طفلی ترک کرد.حالا دخترعمه ش اومده بهش گفته دیونه اون میمونه چون چیپس و پفک زیاد میخوره هم موتور سواری بلده هم اسکیت...
فک و فامیله...؟؟؟

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

داشتیم با بابام تو حیاط کار میکردیم بابام گشنش شد به مامانم گفت سالاد الویه درست کنه مامانم هم شروع کرد به درست کردن حدود 2 ساعت گذشت بابام رفت تو خونه من تا یک ساعت دیگه ادامه دادم به کار ماشین رو شستم حسابی کمک کردم رفتم تو خونه دیدم بابام داره لقمه آخر سالاد الویه ها رو هم میخوره ! مامانم من رو میبینه میگه ایـــــــــــــ واااااااااااای تو رو یادم رفــــــت !!!
فک و فامیل و مادر دلسوزه ما داریم ؟؟؟

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

یه "نصفه همبرگر" از ساندویچ خواهرم برداشتم،تو فیس بوک unfriend ام کرد

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

داشتم با گوشیم speed car بازی میکردم مامانم اومده گوشیمو ازم میگیره میگه به منم یاد بده!بهش یاد دادم حالا هر وقت تصادف میکنه با خنده یه چک یا پس گردنی بهم میزنه!حالا این هیچی بهش میگم مامان بده منم بازی کنم دیگه به خودمم نمیده؟!؟!؟!؟!(دیگه بمیرمم گوشیمو بهش نمیدم)
من: :(((((
مامانم: :)))))))))))))))
گوشیم: :@#$%^&*)

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

گوشی بابام تو جیب من بود
بهم میگه گوشیه من رو ندیدی منم گفتم تو جیب منه
یهو زارت گذاشت پس کلم!
گفتم چرا میزنی؟
میگه منو مسخره میکنی؟
میگم مسخره چیه ایناها تو جیب منه
دوباره زارت گذاشت پس کلم!
میگم واسه چی دوباره زدی!!؟
میگه آخه گوشیه من تو جیب تو چیکار میکنه!؟
گوشی رو دادم بهش و دوباره زارت گذاشت پس کلم(!)
فکو فامیله داریم ؟ قدیمی شده ! دوستو آشناس ما داریم ؟

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

تورو خدا زندگي مارو نيگا
من در طول تابستون فقط مامان بابامو تو مسير لپتاپ به كامپيوتر (دسكتاپ) و برعكس مببينم.
اِ چي شد؟
چرا فك و فاميل بي تقصيرن؟

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

صبح کله صحر ساعت 5 بابام اومده تو اتاقم با لگد منو از خواب پرونده میگه دیشب ماشینو جابجا کردم سوویچو کجا گذاشتم؟؟؟
من بد بخت: &(((((
بابام: :{<
سوویچ ماشین: : 0
بابای سحر خیزی دارم من!

♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠♠

ی بابا بزرگ دارم اگه ریش کامل بذارم میگه نگاش کن انگار جنگلی ها شده
ریشمو کامل میزنم میگه پسر نزن ریشتو گناهه مگه تو مسلمون نیستی
پروفوسوری میذارم
میگه فقط ریشت پروفوسوریه خودت ک هیچ ؛؛؛؛ نیستی
ریش بزی میذارم
میگه ملت نوه دارن منم نوه دارم آخه مگه تو بزی پسر!?!?!
موندم با این بابابزرگ چیکار کنم
فکوفامیلو حال کردین?!:-)

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 / 6 / 1391برچسب:داستان طنز, توسط |

 

دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد! دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست! دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند! دانشجوی پزشکی : تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود! دانشجوی مدیریت : با آن جثه کوچک ،آنچنان خانواده پر جمعیتش را مدیریتو اداره می کند که انگار مدیر بودنباید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است! دانشجوی زبان و ادبیات فارسی : او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد! دانشجوی روانشناسی : درون گرا ، خجالتی ، کم حرف ، یک شخصیت منحصر به فرد! دانشجوی علوم سیاسی : به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست ، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند! دانشجوی برق : وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتراز برق می کند! دانشجوی کامپیوتر : مغز کوچک او باآن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش ۳۲ گیگ است! دانشجوی فیزیک هسته ای : زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست! دانشجوی تربیت بدنی : آنقدر عضلاتش نیرومند است که می تواند از دیوار راست هم بالا برود! دانشجوی زبان شناسی : هیچکس زبانش را نمی فهمد! دانشجوی علوم تربیتی : شیوه تربیتی او در تعلیم فرزندان بی شمارش برایم قابل احترام است چرا که تمام آن فرزندان بی چون و چرا ادامه دهنده راه او می باشند! دانشجوی زمین شناسی : کاش می توانستم به مانند او به اعماق زمین بروم و ندیدنی ها را ببینم! دانشجوی زبان انگلیسی : ! It is always silent دانشجوی تاریخ : گذشت اعصار و قرون نتوانسته هیچ تاثیری در ظاهر و عقاید و شیوه زندگی او بگذارد! دانشجوی فلسفه : همیشه فلسفه وجودی او برایم سوال بوده ولی مطمئنم که درپس خلقتش هدفی والا نهفته است! دانشجویهنر : هیچوقت منتظر نمی شود تا بتوانم پرتره اش را تمام کنم! دانشجوی مکانیک : با الهام از او توانستم خودرویی بسازم که هم در آب و خشکی حرکت کند و هم بتوانداز سطوح صاف و صیقلی بالا برود! دانشجوی آمار : بدون شک از یک روش آماری قوی برای محاسبه تعداد فرزندانش بهره می برد! دانشجوی اخلاق : آنقدر با مرام و پایبند به اخلاقیات است که تا به حال نگذاشته هیچکس اشک او را ببیند حتی زمانیکه فرزندش را جلوی چشمانش له می کنند! دانشجوی علوم ارتباطات : تا او هست، هیچکس تنها نیست.

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 / 6 / 1391برچسب:داستان كوتاه, توسط |
قطعه ی گمشده آدم همیشه دنبال قطعه ای گم شده است، هیچ آدمی را نمی توان یافت که قطعه خود را جستجو نکند فقط نوع قطعه هاست که فرق می کند، یکی به دنبال دوستی است دیگری در پی عشق. یکی مراد می جوید و یکی مرید. یکی همراه می خواهد و دیگری شریک زندگی، یکی هم قطعه ای اسباب بازی! به هر حال آدم هرگز بدون قطعه خود یا دست کم بدون آرزوی یافتن آن نمی تواند زندگی کند گستره این آرزو به اندازه زندگی آدم است و آرزوهای آدم هرگز نابود نمی شوند. ‏♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ داستان کوتاه : در غم به دنبال چه هستید ؟ پیری برای جمعی سخن میراند... لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند. بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید. او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفهای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟ و حکیم ارد بزرگ چه زیبا گفته است : « کاویدن در غمها ما را به خوشبختی نمی رساند. »
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 / 6 / 1391برچسب:داستان كوتاه, توسط |
نادر شاه افشار پس از بخشیدن دوباره تاج و تخت هند به "محمد شاه گورکانی" پادشاه هندوستان ،خواست یکی از دختران او را به همسری نصراﷲ میرزا دومین پسر خود درآورد . از سویی دیگر دستور تشکیل جلسه با شکوهی از اندیشمندان و خردمندان هند را در کاخ پادشاهی داد . محمد شاه گورکانی پس از دیدن آن همه از دانشمندان کشورش در کاخ اش به پادشاه ایرانزمین گفت تا کنون هیچ گاه این همه اندیشمند و خردمند در کاخما دیده نشده بود . نادرشاه خندیدو به او گفت اگر گوشت به حرفخردمندانت بود ، من هم اکنون در حال جنگیدن با سپاه یاغی عثمانی بودم و مرا به هند چکار ؟... نصراﷲ میرزا فرزند نادر به پدر گفت چه لزومی بود در روز مراسم ازدواج من این همه عالم اینجا بیاید و پدر دستی بر شانه اش گذاشت و گفت تو باید اینها را ببینی و بشناسی اینها بهترین دوستان تو هستند . ارد بزرگ اندیشمند کشورمان می گوید : (چه فریست زندگی را ، آنگاه که برآزندگان را نشناسی ؟ و در خود بپیچی ؟ ) . گفته می شود پس از بازگشت سپاه پیروز ایران از هند ، محمدشاه گورکانی دستور داد بخشی از کاخاش ، محل همیشگی درس و بحث اندیشمندان هندی باشد .
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 / 6 / 1391برچسب:داستان كوتاه, توسط |
شب کريسمس بود و هوا، سرد و برفي. پسرک، در حالي‌که پاهاي برهنه‌اش را روي برف جابه‌جا مي‌کرد تا شايد سرماي برف‌هاي کف پياده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسباندهبود به شيشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه مي‌کرد. در نگاهش چيزي موج مي‌زد، انگاري که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب مي‌کرد، انگاري با چشم‌هاش آرزو مي‌کرد. خانمي که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمي مکث کرد و نگاهي به پسرک که محوتماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقيقه بعد، در حالي‌که يک جفت کفش در دستانش بود بيرون آمد. - آهاي، آقا پسر! پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق مي‌زد وقتي آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک با چشم‌هاي خوشحالش و با صداي لرزان پرسيد: - شما خدا هستيد؟ - نه پسرم، من تنها يکي از بندگان خدا هستم! - آها، مي‌دانستم که با خدا نسبتي داريد
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 / 6 / 1391برچسب:داستان كوتاه, توسط |
علت وجود زن..... در برابر هر زن... در برابر هر زن ضعیفی که خسته از صفت "ضعیف"است مردی وجود دارد که از"قدرت کاذب"رنج می برد. در برابر هر زنی که خسته از صفت"حماقت" است مردی وجود دارد که از پوشیدن نقاب "عقل نمایی" رنج میبرد. در برابر هر زنی که خسته از برچسب "احساسی بودن" است مردی وجود دارد که از "حق گریه کردن و حساس بودن"محروم بوده است. در برابر هرزنی که از آنکه به عنوان یک "شیء جنسی "قلمداد شود دلگیر است مردی وجود دارد که نگران "توان جنسی" خود است. در برابر هرزنی که از "دستمزدی" که شایستگیش را دارد محروم است مردی وجود دارد که"مسئولیت اقتصادی" انسان دیگری را بالاجبار به دوش میکشد. در برابر هر زنی که"اسرار مکانیکی"ماشین را نمیداند مردی وجود دارد که نمیداند چگونه تخم مرغی را آب پز میکنند. در برابر هر زنی که برای ازادیش قدم بر می دارد مردی وجود دارد که راه آزادی را باز می یابد. نژاد بشر پرنده ایست با دو بال:یک بال موءنث و یک بال مذکر تنها اگر دو بال به طور مساوی رشد کند...نژاد بشر میتواند پرواز کند! حال بیش از هر زمان دیگر میتوان درک کرد که: علت وجود زن علت وجود بشر است.
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 25 / 6 / 1391برچسب:داستان كوتاه, توسط |
شخصیت نامداری به پیش حکیم اُرد بزرگ می آید و می گوید : نام شما میلیونها بار در اینترنت آمده است ، اما شما همچنان ساکت و خاموش هستید !؟ حکیم می گوید : و همگان میلیونها بار از شرایطی که من در آن بسر می برم بی خبرند . آن مرد به حکیم ارد بزرگ می گوید : اینترنت اسباب سرگرمی است و عمق ندارد . حکیم می گوید : تازه آغاز سپیده دم است ، شما هم بهتر است به جای ماندن در کناره ، دل به دریا زنید . نامدار می گوید : دریا ؟ کدام دریا ؟آیا شما اینترنت را دریا می دانید ؟ و حکیم می گوید : اینترنت همانند دریاست ، کسی که آن را نمی شناسد همانند کسی ست که شنا را نمی داند . شخصیت نام آشنا بی تامل می گوید : اینترنت بساط پوپولیسم و عامه گرایی است جایی برای خواص و اهل اندیشه نیست . و حکیم ارد بزرگ بر می خیزد و درآن حال می گوید : جهان آینده بدون اینترنت بی معناست . و دور می شود.